آغاز رخدادهای این بازی، یک روز پیش از رخدادهای بازی رزیدنت ایول ۲ و پایان داستان آن، دو روز پس از رویدادهای بازی رزیدنت ایول ۲ است.  شهر راکون در طغیان ویروس تی است و جیل که از افسران پیشین گروه استارز بود؛ در تلاش است تا از شهر فرار کند. در جریان این تلاش، او با کارلوس اولیویرا که یکی از اعضای تیم U.B.C.S است ملاقات می‌کند. آمبرلا، برای مهار طغیان و نجات بازماندگان و پژوهشگران خود در شهر راکون، تیمی از U.B.C.S را در این شهر مستقر نمود. این تیم در رسیدن به هدف‌های خود ناکام ماند و بیشتر اعضای آن (۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر)، به نوعی نابود شدند.  کارلوس به همراه چند هم‌رستهٔ دیگر خود، همچون نیکولای گینوائیف و میخائیل ویکتور به پیشبرد ماموریت خود در شهر می‌پرداخت که در میان آن‌ها، نیکولای به عنوان سردستهٔ تیم، اهداف خودخواهانه‌ای در سر می‌پروراند.