این کریتوس ما توی دهکده اسپارتا زندگی میکرده و یدونه داداش و مادر داشته که داداشش مریض میشه و بعد از اون به کوهی میره و دیگه ازش خبری نمیشه و همه فکر میکنن که مرده ولی توی یکی از یازیهایی که برای پی اس پی اومده دنبال داداشش میگرده حالا بعد از اون کریتوس میره به سپاه اسپارتا و با یه سری افراد کم شروع میکنه و کم کم نیروهاش به هزاران هزار سرباز میرسه ولی تو یکی از جنگ ها در برابر باربارین ها تا مرز شکست خوردن میره ولی درست در لحظه ای که یه قدم تا شکست خوردن فاصله داره روح خودشو به اریس خدای جنگ میفروشه و اریس هم دستور میده که از اعماق جهنم شمشیری بسازن و