_داستان شماره دوم بازی صد سال پس از آخر و زمان آغاز میگردد. در تمام این مدت جنگ از طرف شورای سوخته به اتهام ایجاد آخر و زمان زودتر از موعد و نابود کردن نسل بشر زندانی بوده است. داستان با شرح یک مقدمه و صدای راوی آغاز میشود و مقدمه مختصری از بازی را بیان میکند.
راوی: بدون نظم و قاعده, زندگی نمتیواند وجود داشته باشد. خوبی, بدی ..... تاریکی و نور, بایستی یک تعادل و بالانس بین دنیا برقرار باشد. مثل حکمرانی شورای سوخته (charred council), یک وجود باستانی که از جانب آفریدگار عهده دار حفظ هستی بصورت دست نخورده است. اما این تعادل شکسته شد. تا جایی که حتی حالا زمین در ویرانی مدفون شده است. زمین بوسیله اربابان شیطانی (demon lords) سقوط کرد و ویرانگر (destroyer) یک حکمرانی جدید را بوسیله نیروی برترش برپا ساخت. میگویند که یکی از سوارها یعنی جنگ (war) آخر و زمان (آپوکالیپس) را آغاز کرد ....... اینکه او به صورت غیر منتظره به زمین تاخت, و همه نسل بشر را مجازات کرد. اما دیگر سوارها چه شدند, آنها بی باکانه اجرا کننده دستورات شورا خواهند بود؟ پس غضب(fury) ,نزاع (strife) و ...... مرگ (death) چه خواهند شد؟ برای شناختن این اسامی و نامها شما اول بایستی یک اسم دیگر را بشناسید: نفیلیم (nephilim یک نژاد باستانی میباشد), بلای جان دسته های فرشته و شیطان. او به روی حکومت ها و قلمروهای بیشماری شمشیر کشید و آنها را نابود و به خاکستر تبدیل کرد. اما چهار تن از میان آنها از قتل عام و خونریزی خسته شده بودند, و از این ترسیده بودند که پیروزی آنها تعادل (balance) را به مخاطره بیندازد, پس آنها میدان جنگ را ترک کردند: این چهار تن میخواستند به جای کسب قدرت غیرقابل تصور, به شورا (council) خدمت کنند. پس از اینجا بود که ترس از این 4 سوار کار بوجود آمد. اولین وظیفه آنها تطهیر مذهبی و برادری خود از زمان خلقت بود ...... با نابود کردن نفیلیم و از بین بردن افراد آنها این کار انجام میشد. بگذارید حالا ما مشخص کنیم که به کدام یک از این چهار (4) تن میخواهیم بپردازیم. جنگ (war) نه, جنگ حالا در پیشگاه شواری سوخته به زنجیر کشیده شده است. برای ادعا و اثبات بی گناهی او تنها یک نفر از میان همه میتواند برادرش را نجات دهد. او چند اسم و نام دارد, قاتل قوم و خویشاوندان خود (kinslayer), جلاد یا اعدام کننده ..... مرگ(Death).