داستان بازی WORLD OF WARCRAFT

حدود ده سال از جنگی که میان نیرو های شیطانی و نیرو های خوب در گرفته بود می گذرد.جنگی که نیرو های شیطانی به راه انداخته بودند و می خواستند شهر انسان ها یعنی Azeroth را نابود کنند.اما با اتحاد انسان ها و Elf ها و حتی گروهی از orc ها به نام Tauran جنگ به نفع نیرو های متحد و خوب تمام شد.اما این پایان جنگ نبود.طبل های جنگ باز هم به صدا در آمد و جنگ دیگری آغاز شد اما این بار تنها انسان ها در خطر نبودند بلکه همه در خطر بودند و باید در این جنگ شرکت می کردند تا بتوانند دنیای خود را نجات دهند و به مقاصد خود برسند.

داستان بازی STRONG HOLD 1

قلعه از آن جا شروع می شود که ما در انگلستان قرون وسطی و در نقش پسر یکی از لرد های منطقه هستیم پادشاه کشور به طرف سرزمین بربرها گریخته و کشور در هرج و مرج است علت این هرج ومرج شرورش چهار سردار پادشاه است اولین آنها رت است این سردار ضیفی است اما در عین حال سرزمین های زیادی در اختیار اوست رت پسر یکی از لرد های منطقه است در حالی که مادرش یک روستایی ساده بیشتر نبوده و از این نظر اصالت ندارد رت بعدها جانشین پدرش شد رت تنها دونوع سرباز در اختیار دارد اما چون در طی بازی ما پیشرفت کرده و میتوانیم از سلاح ها و سربازان جدید استفاده کنیم تعداد جنگهای ما بارت بیش از دیگر شورشیان است دومین سردار شورشی اسنیک است او یکی از لرد های منطقه است و ثروت زیادی دارد

داستان بازی BIOSHOCK : INFINITE

بایوشاک: اینفینیت (Bioshock: Infinite) در شهر هوایی کلمبیا در سال 1912 جریان دارد و بازیکنان نقش بوکر دو’ویت (Booker DeWitt) را برعهده دارند. مانند بایوشاک های قبلی، دنیایی که اینفینیت در آن جریان دارد هم نشان دهنده‌ی ویرانی هایی است که ممکن است در اثر سوء استفاده از ایده های بکر به وجود آید. زمانی که بازیکن پا در شهر کلمبیا میگذارد پرچم ها، پوسترها،‌ موسیقی ها و تبلیغات میهن‌پرستانه‌ای را میبیند که میخواهند این ایده را به بازیکن القا کننده که کلمبیا «پناهگاه»ـی است که ساکنانش را از دیگر انسانهای کره زمین حفاظت میکند.

داستان بازی OUTLAST

مایلز آپشر (Miles Upshur) روزنامه نگار آزادکاری است که از یک منبع مخفی اطلاعات محرمانه ای از تیمارستان ماونت مسیو (Mount Massive Asylum) به دست می آورد که تحت مدیریت شرکت مارک آف (Murkoff) است. مایلز وقتی وارد این تیمارستان روانی می شود، جنازه نگهبانان و کارکران این تیمارستان را می بیند که در راهرو ها به طرز فجیعی پخش شده اند. به همین دلیل بیماران روانی آن نیز فرار کرده و در سرتاسر تیمارستان آزادانه رفت و آمد می کنند. مایلز در تیمارستان پیش روی می کند و وقتی به قسمت خوابگاه می رسد با یک سرباز پلیس رو به رو به می شود که به میخ کشیده شده است. او به مایلز می گوید که تا وقت هست از این تیمارستان فرار کند. اما او ادامه می دهد و توسط یکی از افراد تیمارستان به نام کریس واکر (Chris Walker) مورد حمله قرار می گیرد و به همین دلیل از پنجره سقوط کرده و وارد قسمت دیگری از تیمارستان می شود. وقتی مایلز به هوش می آید با فرد دیگری به نام پدر مارتین (Father Martin) رو به رو می شود که فکر می کند یک کشیش است. مارتین به مایلز می گوید که مایلز از طرف خداوند فرستاده شده تا شاهدی بر کارهای مارتین باشد. سپس مایلز دوباره بی هوش می شود.

داستان بازی THE EVIL WITHIN

The Evil Within یا به قول ژاپنی ها Psycho Break ساخته دست بازیسازی است که برای داستان در بازی هایش اهمیت زیادی قائل است. شینجی میکامی بزرگ قبلا با سری Resident Evil علاقه اش به تعریف قصه های جذاب و شنیدنی را نشان داده و با The Evil Within این موضوع را به اثبات رسانده است. این بازی داستانی پیچیده و درگیر کننده دارد و ماجراهای یک کاراگاه پلیس به نام «سباستین» را به نمایش می گذارد. اگر برای شنیدن قصه The Evil Within آماده اید با اسپویل این هفته همراه باشید.

شخصیت اصلی بازی یک گاراگاه کهنه کار به نام «سباستین کستلانوس» است. او به همراه همکارانش «جولی کیدمن» و «جوزف اودا» طی یک سری وقایع عجیب، در مقابل یک شبح اسرارآمیز به نام «روویک» قرار می گیرند.

داستان بازی METRO 2033

با منتشر شدن بازی Metro: Last Light و از آنجایی که خیلی ها ممکن است آن را بازی نکرده باشند یا داستان ان را فراموش کرده باشند، تصمیم گرفتم داستان نسخه اول بازی یا همان مترو 2033 را بنویسم که در زیر میبینید.

داستان مترو 2033 به صورت روایت اول شخص و از زبان آرتیوم پیرتر، شخصیت اول بازی، بازگو میشود که سالها بعد از اتفاقات افتاده در طول بازی مشغول تایپ کردن ماجراجویی های شگفت انگیز خود با یک دستگاه تایپ قدیمی است.

داستان از جایی شروع میشود که آرتیوم (Artyom)، جوان یتیم روسی که تنها چند روز بعد از نابود شدن دنیا در مترو به دنیا آمده است، به همراه میلر (Miller) راهی سطح زمین میشوند تا نیروهای تاریکی (Dark One ها) را نابود کنند. میلر که عضو گروهی از سربازان با نام رنجرها (Rangers) است در مراحل اولیه بازی نقش راهنمای آرتیوم را برعهده دارد. وقتی آنها پا به سطح زمین میگذارند با دو رنجر دیگر برخورد میکنند که سوار کامیون هستند. ناگهان نگهبانان (Watchers) که موجوداتی شبیه موشهای بزرگ هستند و به خاطر رادیواکتیویه و سلاح های شیمیایی موجود در سطح زمین به وجود امده اند، به آنها حمله میکنند و این دو رنجر ناشناس کشته میشود و صحنه با حمله یکی از موجودات جهش یافته پرنده مانند، تاریک میشود و ظاهرا آرتیوم کشته میشود.

داستان بازی METRO : LAST LIGHT

سال 2034 است. در اعماق خرابه های مسکوی رستاخیز زده، در تونل های مترو بازماندگان نسل انسانها توسط خطرات مرگباری از بیرون… و از درون احاطه شده اند. موجودات جهش یافته در دخمه های مدفون در زیر ویرانی های سطح زمین کمین کرده و در آسمان آلوده‌ی فضای بیرون هم مشغول شکار هستند. اما انسانهای بازمانده به جای اینکه با هم متحد شده و با این خطرات مواجه کنند، بر سر اینکه کدام حزب و جناح صاحب قدرت برتر و نیروگاه مخصوص روز رستاخیز، D6 باشد با هم نزاع میکنند. جنگ داخلی در حال شکل گیری است که میتواند کل نسل بشریت را از روی زمین محو کند. به عنوان آرتیوم (Artyom)، پر از احساس گناه اما امیدوار، این شما هستید که کلید زنده ماندن انسانهایید. این شما هستید که آخر نور تاریکترین لحظات مایید…

داستان بازی DISHONORED

پیش داستان :

داستان بازی در شهری خیالی به نام دانوال اتفاق میفتد . دانوال بسیار شبیه به شهر لندن سال های دور است در واقع ایده ی این شهر از گسترش طاعون در لندن در قرن 17 میلادی نشات گرفته است .در این شهر مردم به واسطه ی یک سری کارها گرفتاربیماری خطرناکی به اسم طاعون شده اند . شما در نقش بادیگار ملکه در بازی انجام وظیفه میکنید اما ....

Mission 1 - Dishonored 

کورو  پس از بازگشت از سفری خارجی به دنبال کمک به طاعون کشنده شهر ویران شده است . او به دانوال  سفر میکند و با ملکه دیدار میکند .پس از تحویل یک پیام آنها مورد حمله ی گروهی از قاتلان به رهبری Daud میشوند که توانایی تلپورت دارند . آنها به وسیله ی قدرتی کورو را مهار ملکه را میکشند و دخترش امیلی را میربایند . رئیس امنیتی (The Spymaster) ملکه فرا میرسد و کورو را به دلیل قتل ملکه و ربوندن دختر ملکه زندانی میکند .شش ماه بعد همان مرد اداره ی امور دانوال  را با عنوان Lord Regent  بر عهده گرفته است و کورو همچنان در زندان قرار دارد . او به کورو میگوید که به علت تفکر قاتلیش در زندان انداخته شده است و روز بعدش اعدام خواهد شد . اما در سلول به وسیله ی  یکی از افراد گروهی به نام Empire Loyalists (طرفداران امپراطروی) کلید و نامه ای  به صورت مخفی به او داده میشود تا او از زندان فرار کنید .